آهی کشیدم
گفتم دیدی پدر قول داده بود این بار مرا با خود به سفر ببرد
افسوس
من هنوز آن ماشین را می بینم
اما...
نوشته شده در پنجشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۲ساعت توسط نادر تیموری| |
براي او...برچسب : نویسنده : nadertaimoori بازدید : 30
برچسب : نویسنده : nadertaimoori بازدید : 123
الوداع با نخلهایش را شنید
کاش می شد سر به روی سجده گاه
ذکر یا حق ربنایش را شنید
***
ازجام تو سرمست شدم ساقی کوثر
فارغ ز خود و هست شدم ساقی کوثر
این مستی من از می و پیمانه نباشد
از نام تو سرمست شدم ساقی کوثر
***
چند بیتی بود تقدیم به مولایم که تبرکی باشد برای آغازی دوباره
یا علی مدد
براي او...برچسب : نویسنده : nadertaimoori بازدید : 132
برچسب : نویسنده : nadertaimoori بازدید : 159
به دنبال واژه ها حرف ها را کنار هم می گذارم
اما
شرمندگی تنها واژه ایست که برایم می ماند
شرمندگی از سنگینی نگاهی که بغض گلویم را می فشارد
و اشک هایم را بر گونه جاری می سازد
آری
فریاد درونم تنها تو را می خواند
و تنها بودنت را می جوید
و...
براي او...برچسب : شرمندگی, نویسنده : nadertaimoori بازدید : 153
برچسب : نویسنده : nadertaimoori بازدید : 135
برچسب : روزنامه, نویسنده : nadertaimoori بازدید : 173
باز محرمی دیگر آمد تا ببینم دل شیفتگانت را که اشک بر گونه جاری می کنند اما نه برای مظلومیتت که برای ایستادگیت .
برای او که کتاب جدش را درسینه داشت و بیرقش در دست .
کلامش چونان شمشیر پدر بر نااهلان و فریادش فریاد حق.
ای کاش رهروان راهت می شدیم تا فرصتی می یافتیم که روز محشر شفاعتمان کنی.
ای کاش ...
تسلیت باد ایام محرم بر دوستداران راه حق و حقیقت.
براي او...برچسب : نویسنده : nadertaimoori بازدید : 159
برچسب : نویسنده : nadertaimoori بازدید : 161
زمين لرزيد و دل كوچك تو
شايد خواب بودي.
سكوت شكست اما فرصتي براي بيداريت نه
دوباره خوابيدي اما نه در رختخواب كه در ميان خاك
...
حالا سكوت هم بغض كرده
درميان عزاي مادرانه
آنجا كه چشم ها گونههاي زمين را خيس مي كند
و نگاهش امتدادي جز خاك نمي بيند
...
زمين لرزيد
و اين بار
دل كوچك تو نه
براي او...برچسب : نویسنده : nadertaimoori بازدید : 152